خداوند نعمت هدایت را با وجود انبیاء و اولیاى خود کامل کرده و راه رسیدن به رستگارى رابه انسان ها نشان داده است. آن ها نه تنها راه سعادت را به مردم معرفى کردند بلکه دل سوزتر از پدرى مهربان براى نجات آنان کوشیدند و رنج کشیدند.
پیامبر گرامى اسلام ، خود و امام على را پدران امت معرفى فرموده است(1) و روشن است که دل سوزى پدر براى فرزندان خود قابل توصیف نیست. اما فرزندان ناسپاس، قدر پدران مهربان خود را نشناختند و چنان در مسیر غلط پیش رفتند که یازده تن از رهبران آسمانى خود را شهید کردند.
پیامبر اکرم در زمان حیات، دربارهٔ دوازده جانشین و امام بعد از خود با مردم سخن گفته بود و حضرت مهدی را معرفی کرده بود. امیرالمؤمنین و سایر امامان نیز دربارهٔ امام زمان و رسالتی که برعهده دارد، یاد کرده بودند.از این رو حاکمان بنى عباس درصدد بودند که مهدى موعود را به محض تولد از بین ببرند. آنان امام دهم و سپس امام یازدهم و خانوادهٔ ایشان را در محله اى نظامى در شهر سامرا منزل دادند و رفت و آمد هاى آنان را زیرنظر گرفتند تا درصورت امکان، امام دوازدهم را در همان کودکى به شهادت برسانند.
به سبب این قدرناشناسى و ناسپاسى و در خطر بودن جان آن حضرت، خداوند آخرین ذخیره و حجّت خود را از نظرها پنهان کرد تا امامت در شکلى جدید و از پس پردهٔ غیبت ادامه یابد. ادامه یافتن این غىبت نىز بر اثر باقى ماندن همان شرایط و عدم آمادگى مردم براى ظهور می باشد. اىن غىبت آن قدر ادامه مى ىابد که نه تنها مسلمانان، بلکه جامعهٔ انسانى شاىستگى درک ظهور و بهره مندى کامل از وجود آخرىن حجّت الهى را پىدا کند. در آن زمان، بشرىت عملی شدن وعده هاى الهى در مورد حکومت صالحان و برپاىى عدالت جهانى را به چشم خواهد دىد و هما نطور که پیامبر اکرم فرموده:« خداوند زمین را پر از قسط و عدل خواهد کرد، بعد از این که پر از ظلم و جور شده باشد .»(2)
امام على مى فرماىد:« زمىن از حجت خدا (امام) خالى نمى ماند. امّا خداوند، به علت ستمگرى انسان ها و زىاده رو ىشان در گناه، آنان را از وجود حجت در مىانشان بى بهره مى سازد.»(3)

امام باقر نىز فرموده اند: «قضاى حتمى خداوند است که اگر به بندهٔ خود نعمتى دهد، آن نعمت را از او نمى گىرد مگر آن که گناهى انجام دهد که شاىستگى داشتن آن نعمت را از دست دهد و اىن مطلب، مطابق با اىن سخن خداوند است.»(4) سپس ایشان آیات ٥٣ سورهٔ انفال و ١١ سورهٔ رعد را قرائت کرد.
از این سخنان درمیی​ابیم که تغىىر و تحول در امور مربوط به جامعه، قوانىن و سنت هاى خاص خود را دارد که باىد بدان ها توجه کرد؛ براى مثال، در جامعه اى که گرفتار بى عدالتى است، تصمىم ىک فرد ىا گروهى محدود براى برقرارى عدالت، اگر از همراهى دیگر افراد برخوردار نباشد، به نتىجه نمى رسد. گسترش علم و فرهنگ نىز همىن طور است. تنها زمانى دانش و فرهنگ ىک ملت پىشرفت و ترقّى مى کند که عموم افراد جامعه مشتاق و خواهان اىن پىشرفت باشند.
به همىن جهت قرآن کرىم مى فرماىد که تا اقوام و ملت ها تغىىر نکنند، خداوند نىز اوضاع و شراىط زندگى آنان را تغىىر نخواهد داد.



1-پیامبر اکرم(ص)فرمودند:«نَا وَ عَِلیٌّ اَبَوا هٰذِِه الۡاُمَِّة  من و على پدران این امتیم.»علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۱۲۷
2-غیبت طوسی، ص ٤
3-غىبت نعمانى، ترجمه، ص 20
4-تفسیر نورالثقلین، ج ٢، ص ٤